یاداشت های یک عدد ناشناس



صدایت را لابه لای حرفهایم میشنوم ، صدای تو صدای آشنای حرفهایم ،دلم را صدا بزن ، مرا صدا بزن بگذار صدایت گوشم را نوازش کند ، صدای حرفهایت را از ته دلت برایم بگو، از جایی که زمزمه های تنهایت را پنهان کرده ای، از جایی که خانه ای سوت کور شده برای ناگفته هایت ،حرفهایی که تکه های جان است. حرفهایی که می آیند تا بیان شوند می آیند تا مخاطبش را میان آدمهای زندگی دنیایت پیدا کنند . با صدای خشداری از دلم که همچون قدمهایم بر برگهای پاییزی دلم، صدایش را ارامش بخش میدانم ، صدایت را میان کلامم و حرفهایم به زبان بیاور تا شنونده باشم برایت . تا عقلم ساکت شود و تو را باور کند .

میان حرفهایم صدایم کن


آخرین جستجو ها